خوزستان در پایاب کارون، دز، زهره، کرخه، جراحی و مارون؛ یکی از گوهرهای تابناک ایرانزمین است؛ دیاری زرخیز که دستکم صدهاهزارسال است از شستشوی زاگرس بر عیار حاصلخیزی خود افزوده و یکی از هموارترین دشتهای حاصلخیز را نه فقط در سطح ایران و خاورمیانه که در ابعادی فرامنطقهای و جهانی رقم زده است.
اینکه تعداد گونههای پرندهای که تاکنون در خوزستان و در جوار هورالعظیم، شادگان، شیمبار، بامدژ و میانگران ثبت شده، تقریباً برابر با کل ایران است، نشانه غبطهبرانگیزی از موقعیت ممتاز بومشناختی خوزستان است.
اینکه پهناورترین و یکی از عظیمترین و مرتفعترین زیگوراتهای جهان به ارتفاع شگفتانگیز ۵۳ متر با خشت و گل در این جلگه قدمتی چندهزارساله دارد و هنوز ۲۵متر از آن بنای عظیم و پرافتخار در چغازنبیل قابل مشاهد است، نشانه ممتاز دیگری از وجود برکت و درایت در این سرزمین از دیرباز بوده است.
نسبت خوزستان به ایران میتوانست مثل نسبت کالیفرنیا به آمریکا باشد، ایالتی که قدرت اقتصادیاش او را به تنهایی در شمار پنج کشور ثروتمند جهان قرار میدهد ...
دوباره به گلایههای سوزناک این هموطن شریف خوزستانی توجه کنید، آدم باورش نمیشود که او ساکن زرخیزترین پاره وطن است! چرا به چنین فرجامی رسیدیم و چرا آنهایی که مقصر این وضعیت غمبار هستند، شجاعانه تقصیرها را نپذیرفته و با رجوع به نخبگان دلسوز ایرانی، برنامهای پنجساله برای بازگرداندن امید به خوزستان و خوزستانیها اعلام نمیکنند؟
خلاصه اینکه خوزستان قرار بود دیار رویایی ایران باشد؛ سرزمینی با کلکسیونی پرغرور از اولینها ... استانی که قربانی غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب شد و پنج تالاب ارزشمندش فدای نفت، کشاورزی، صنعت و طرحهای انتقال آب شدند! آیا عبرت میگیریم؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 1 ماه قبل
حدود 2 ماه قبل
2 ماه قبل
2 ماه قبل
3 ماه قبل
ویدئو مرتبط