naftkhabar-header-2k

نفت، گاز

مشاور مسئولیت اجتماعی باید توسعه‌گرا باشد، نه پیمانکار پروژه؛ وقتی صندلی وزارت نفت در اختیار فردی اشتباه قرار می‌گیرد

۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۰:۱۰

0
0
مشاور مسئولیت اجتماعی باید توسعه‌گرا باشد، نه پیمانکار پروژه؛ وقتی صندلی وزارت نفت در اختیار فردی اشتباه قرار می‌گیرد

نفت خبر: در دنیای امروز، مسئولیت اجتماعی دیگر یک حرکت تزئینی یا ابزاری برای تبلیغات نیست، بلکه یک رویکرد بنیادین برای توسعه پایدار سازمان‌ها به شمار می‌آید. در صنعتی مانند نفت، که اثرگذاری آن بر محیط‌زیست و زندگی جوامع محلی گسترده و مستقیم است، انتخاب مشاور مسئولیت اجتماعی باید با حساسیت ویژه‌ای صورت گیرد.
یک مشاور مسئولیت اجتماعی خوب، صرفاً مدیر پروژه نیست؛ او باید دغدغه‌مند، آگاه و تحول‌گرا باشد و ویژگی‌هایی نظیر موارد زیر را دارا باشد:
۱. درک عمیق از توسعه پایدار: مشاور باید بتواند بین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی تعادل برقرار کند.
۲. تسلط بر رویکردهای مشارکتی: او باید اهل گفت‌وگو با جامعه محلی باشد، نه اینکه پروژه‌ها را از بالا و بدون مشورت تحمیل کند.
۳. آشنایی با رفتار سازمانی و رفاه کارکنان: مسئولیت اجتماعی فقط بیرون از شرکت نیست. کاهش ترک کار و ارتقای کیفیت زندگی پرسنل نیز بخشی از این مسئولیت است.
۴. توان هدایت سیاست‌های خرید محلی و حمایت از کسب‌وکارهای خرد
۵. فهم جایگاه برند و افکار عمومی و چگونگی ارتقاء اعتماد اجتماعی
۶.توان پیشگیری یا جبران خسارات ناشی از فعالیت‌های صنعتی در جوامع پیرامونی
۷.ایستادگی در برابر الگوهای واپس‌گرا، کلیشه‌ای و پروژه‌محور
۸.ایجاد ساختار حاکمیتی شفاف و منسجم برای اجرای مسئولیت اجتماعی در کل سازمان
و مهم‌تر از همه: داشتن دغدغه مردم، نه دغدغه حفظ میز، قدرت یا رضایت مافوق‌ها.
وقتی مشاور اجتماعی دغدغه مردم نداشته باشد و نگاهش صرفاً معطوف به تثبیت موقعیت سازمانی باشد، نتیجه آن می‌شود چیزی شبیه آنچه امروز در وزارت نفت شاهد آن هستیم: پروژه‌هایی عمرانی، بی‌تأثیر، و فاقد ارتباط با نیازهای واقعی مردم یا پرسنل صنعت نفت.
بابک دارابی، مشاور فعلی وزیر نفت در امور مسئولیت اجتماعی، نمونه بارز این نگاه تقلیل‌گرا و ناکارآمد است. فردی با پیشینه‌ای صرفاً عمرانی — از کارشناس تا رئیس مهندسی پروژه‌های عمرانی — که مسئولیت اجتماعی را نه به عنوان یک رویکرد چندلایه و تحول‌محور، بلکه به عنوان فهرستی از پروژه‌های قابل افتتاح می‌بیند.
در این نگاه، ساخت مسجد و حوزه علمیه و زمین چمن های مصنوعی جنوب کشور مهم‌تر از تسهیل‌گری اجتماعی، توانمندسازی زنان بومی یا سرمایه‌گذاری در ارتقاء رفاه کارکنان می‌شود. پروژه‌هایی پرهزینه که هیچ ارزیابی اجتماعی بر روی آن انجام نشده است، اما برای پر کردن گزارش عملکرد، ابزاری کارآمدند.
یک متخصص مسئولیت اجتماعی در این باره می‌گوید:
"وقتی صندلی مشاوره اجتماعی در اختیار کسی قرار می‌گیرد که از دل پروژه های عمرانی می آید، طبیعی‌ست که ابزارش فقط کلنگ و بتن باشد و خروجی‌اش فقط جدول پروژه‌های عمرانی است گزارشی پر از پروژه ولی خالی از معنا. در حالی‌که مسئولیت اجتماعی، پیش از هر چیز یک فرآیند انسانی، فرهنگی و مشارکتی است".

سُکان در دستان کسی‌ست که نه دریا را دیده، نه نقشه راه را می‌شناسد.
و این یعنی مسئولیت اجتماعی، قربانی نگاه سازه‌محور و غیرتوسعه‌گرا شده است؛ نگاهی که بیش از آنکه بخواهد جامعه را توانمند کند دنبال آمار گزارش و گرفتن رای برای تثبیت قدرت نماینده است. در چنین شرایطی، مسئولیت اجتماعی چیزی نیست جز واژه‌ای لوکس برای پنهان کردن بی‌تفاوتی ساختاری.

در پایان باید گفت، وزارت نفت یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحول اجتماعی را با نگاه سنتی و عمرانی به حاشیه رانده است. مسئولیت اجتماعی نباید به پروژه‌های فاقد اثربخشی اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی تقلیل یابد. این مسیر، نه تنها جوامع محلی را توانمند نمی‌کند، بلکه به بی‌اعتمادی و اتلاف منابع دامن می‌زند.
در شرایطی که انتظار می‌رفت با انتخاب یک مشاور آگاه، وزارت نفت به سمت مدل‌های نوین مسئولیت اجتماعی حرکت کند، اکنون شاهد عقب‌گردی هستیم که تنها با تغییر نگاه، تخصص و مدیریت در این حوزه قابل اصلاح است.

#نفت
#مسئولیت اجتماعی نفت
#مسئولیت اجتماعی
لینک کوتاه

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید