به پارسا ملکی ؛ ایران در برابر انتخابی سرنوشتساز ایستاده است. قناتها، که روزگاری بیابان را سبز کردند با احیای هدفمند و مشارکت محلی میتوانند معجزه کنند. تجربههای جهانی، از فاضلاب بازیافتی سنگاپور تا مزارع هوشمند اسرائیل، نشان میدهند که فناوری و اراده راهگشاست. این مسیر، با چالشهایی مانند کمبود بودجه و مقاومت اجتماعی روبهروست اما حکمت قناتسازان و تکنولوژی روز دنیا، امید را زنده نگه میدارند. آب اگرچه کمیاب است، با عزمی ملی و سیاستهایی شفاف که تا کنون وجود نداشته، میتواند پایهای برای آیندهای سبز شود.
قلب بحران؛ مزارع تشنه و فاضلاب هدررفته
شیوه کشت محصولات کشاورزی که معیشت میلیونها ایرانی به آن وابسته است، بزرگترین دشمن منابع آبی کشور است. در خوزستان کشت برنج در زمینهای خشک ادامه دارد، گویی اقلیم ایران با برنجزارهای شمال همخوانی دارد. یارانههای نادرست که کشتهای آببر را تشویق میکنند و نبود آموزش برای کشاورزان، این چرخه را تداوم بخشیدهاند. بیش از ۸۰۰ هزار چاه، که عمدتا غیرمجازند، سفرههای زیرزمینی را خالی کردهاند. سازمان زمینشناسی ایران هشدار میدهد که ۴۰۰ دشت از ۶۰۹ دشت کشور در وضعیت بحرانیاند و فرونشست زمین در تهران و همدان، زیرساختها را تهدید میکند. تغییرات اقلیمی با کاهش میانگین 20 درصدی بارندگی و افزایش ۱.۵ درجهای دما، این زخم را عمیقتر کرده است. در کنار این، تنها ۲۰ درصد فاضلاب شهری تصفیه میشود، در حالی که این آب میتوانست مزارع را سیراب کند یا آبخوانها را زنده نگه دارد.
قناتها؛ میراثی برای نجات
قناتها، این شاهکارهای مهندسی ایران باستان، روزگاری بیابان را به باغ بدل میکردند. با تکیه بر شیب طبیعی زمین، آب را بدون پمپهای پرهزینه از کوه به دشت میرساندند و برخلاف چاههای عمیق، سفرههای زیرزمینی را حفظ میکردند. در یزد پروژه «آبادی» در دهه ۸۰، با احیای ۳۲ قنات، مصرف آب را در ۱۲ روستا تا ۲۳ درصد کاهش داد و مهاجرت را متوقف کرد. قنات قصبه در گناباد، با قدمتی ۲۵۰۰ ساله، هنوز آب ۱۲ روستا را تأمین میکند. احیای ۴۰ هزار قنات موجود، که بسیاریشان در سایه چاههای غیرمجاز متروکه شدهاند، میتواند راهکاری بومی باشد. نظام حقابه که در روستاهای فلات مرکزی آب را عادلانه تقسیم میکند، حس مالکیت جمعی را تقویت کرده و مصرف مسئولانه را ترویج میدهد. با این حال، بسیاری از قناتها فرو ریختهاند و بازسازی آنها به نقشهبرداری دقیق و نیروی متخصص نیاز دارد.
درسهای جهانی؛ از مزارع هوشمند تا فاضلاب بازیافتی
جهان اما درسهایی دیگر دارد. سنگاپور، بدون منابع طبیعی آب، با بازچرخانی ۴۰ درصد فاضلاب شهری، فشار بر منابع را کاهش داده است. پروژه NEWater، که پساب را برای کشاورزی و صنعت تصفیه میکند، با برندسازی هوشمند مقاومت اجتماعی را کنار زده است. اما تصفیهخانههای پیشرفته به انرژی بالا و سرمایهگذاری کلان نیاز دارند. در ایران، توسعه این ظرفیت به بودجهای ۸ هزار میلیارد تومانی نیاز دارد. پروژه آزمایشی در تهران، که پساب را برای کشاورزی شهری به کار برد، پتانسیل این روش را نشان میدهد، اما کمبود بودجه و نبود مشارکت بخش خصوصی پیشرفت را کند کرده است.
در اسرائیل با بارندگی معادل نصف ایران، آبیاری قطرهای مزارع را متحول کرده است. این سیستم، که آب را مستقیم به ریشه گیاه میرساند، هدررفت را به حداقل رسانده و بهرهوری را به ۷۰ درصد رسانده است.
اردن، با اقلیمی مشابه ایران، با قیمتگذاری پلکانی و کمپین «آب حرام نکن»، مصرف آب را ۱۵ درصد کاهش داد. این سیاست رفتار کشاورزان را تغییر داد اما در ایران یارانههای نادرست و مقاومت اجتماعی، بهویژه در میان کشاورزان کمدرآمد، مانع مهمی است.
آلودگی و بارندگی؛ زخمی کوچک بر پیکر بحران
آلودگی که سایهاش بر آسمان ایران سنگینی میکند، تا چه حد بر بارندگی اثر گذاشته است؟ پژوهشهای مرکز ملی اقلیم نشان میدهد که ذرات معلق (PM2.5)الگوهای بارندگی را مختل کردهاند. در تهران این ذرات با تغییر هستههای تراکم ابرها، بارش را تا ۱۲ درصد کاهش دادهاند. در خوزستان، ریزگردهای ناشی از خشک شدن هورالعظیم این اثر را تشدید کردهاند. اما تحلیلها نشان میدهد که آلودگی تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد از کاهش بارندگی را توضیح میدهد، در حالی که تغییرات اقلیمی و هدررفت در کشاورزی نقش بزرگتری دارند. استانداردسازی سوخت و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند جایگزینی سوخت پاک در کارخانههای سیمان اهواز میتواند ریزگردها را تا ۳۰ درصد کاهش دهد اما تأثیر آن بر بارندگی محدود است. حل بحران آب به مدیریت مزارع و بازچرخانی فاضلاب وابسته است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید