پارسا ملکی ؛
در حالی که صادرات LNG آمریکا رکوردهای تازه ثبت میکند و ظرفیتهای جدید از قطر و دیگر غولهای انرژی در راه است، بازار جهانی گاز مایع بهسرعت وارد دوره رقابت سختتر و قیمتهای پایینتر میشود؛ دورهای که میتواند برای ایران، یا فرصتی برای ورود هوشمندانه باشد یا نقطهای دیگر بر فهرست فرصتهای ازدسترفته.
صادرات گاز طبیعی مایع آمریکا در نوامبر ۲۰۲۵ به حدود ۱۰.۹ میلیون تن رسید؛ رکوردی بیسابقه که بار دیگر موقعیت این کشور را در رأس بازار تثبیت کرد. بخش عمده این محمولهها راهی اروپا شد؛ قارهای که پس از کاهش شدید واردات گاز روسیه، چارهای جز اتکا به LNG ندارد. در حالیکه ظرفیتهای جدید از قطر و آمریکا در راه هستند، تحلیلگران از کاهش فاصله قیمت گاز داخلی با LNG صادراتی خبر میدهند؛ موضوعی که نشان میدهد دوران سودهای هنگفت احتمالاً رو به پایان است و صنعت وارد مرحله رقابت سختتر میشود.
با این وضعیت، الگوی جدیدی در حال قدرتگیری است Small-scale LNG یا mini-LNGمدلی که برخلاف پروژههای میلیارددلاری، بر تأمین انرژی مناطق دورافتاده، صنایع کوچک و حملونقل دریایی تمرکز دارد و به زیرساخت محدودتر، سرمایهگذاری کمتر و زمان ساخت کوتاهتر نیازمند است.
برآوردها نشان میدهد ارزش این بازار که در سال ۲۰۲۳ حدود ۵۲ میلیارد دلار بوده، تا ۲۰۳۰ میتواند به بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار برسد؛ رشدی که نشاندهنده تغییر جهت سرمایهگذاران و سیاستگذاران از «تجاریسازی» به «هوشمندسازی» صنعت است.
تجربه کشورهایی مانند اندونزی که از اوایل دهه ۲۰۲۰ واحدهای کوچک LNG را برای تأمین انرژی جزایر دوردست توسعه دادهاند، اکنون در حال الگودهی برای دولتهای دیگر است. در چین و اسکاندیناوی نیز mini-LNGبه سوخترسانی پایدار برای کشتیها و صنایع ساحلی کمک کرده است. این نمونهها نشان میدهد که اگر طراحی اقتصادی و فناوری درست باشد، پروژههای کوچک نهتنها راهحل اضطراری نیستند، بلکه میتوانند مزیت رقابتی بیافرینند.
تهدید سکون و فرصتسوزی
بازار جهانی LNG با سرعتی پیش میرود که فرصتهای تأخیرناپذیر را پیشروی کشورهای صاحب گاز قرار داده است. ظرفیتهای جدید آمریکا، قطر و استرالیا در آستانه ورود به مدار قرار دارند و قراردادهای بلندمدت با خریداران اروپایی و آسیایی یکی پس از دیگری امضا میشود. این به معناست که هرچه زمان بیشتری از دست برود، جای خالی کمتری در بازار باقی میماند و ورود برای بازیگران دیرهنگام سختتر و پرهزینهتر خواهد بود.
ایران اگر همچنان در مرحله انتظار و برنامهریزی روی کاغذ باقی بماند، ممکن است بار دیگر شاهد آن باشد که دیگران جایگاهها را پر کنند و قیمتها به سطحی برسند که حتی پروژههای کوچک نیز صرفه اقتصادی خود را از دست بدهند. در جهانی که سرعت تصمیمگیری و اجرا تعیینکننده سهم آینده است، سکون ایران میتواند نهفقط فرصتسوزی، بلکه تثبیت یک عقبماندگی بلندمدت باشد.
ایران؛ انباری از گاز کنار بازاری که دور میشود
ایران با در اختیار داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز جهان، طی دو دهه گذشته نتوانسته حتی یک واحد فعال بزرگ LNG در مدار داشته باشد. همه طرحهای مطرح از ایران الانجی تا پروژههای عسلویه یا نیمهتمام رها شده یا هیچگاه وارد بهرهبرداری نشدهاند. در مقابل کشور در زمستان با کمبود گاز و محدودیت در صنایع دستوپنجه نرم میکند؛ وضعیتی که توأمان نشاندهنده ناترازی تولید و ضعف در شبکه توزیع است.
در چنین شرایطی، mini-LNG میتواند نخستین پل واقعی ایران برای ورود به زنجیره ارزش جهانی گاز باشد. واحدهای کوچک، تغییرات محسوسی در تراز انرژی داخلی ایجاد میکنند، گازهای همراه میادین کوچک را به ثروت تبدیل میکنند و مهمتر از آن، امکان صادرات منطقهای حتی با محمولههای کوچک را فراهم خواهند کرد. این مدل بهجای معطلماندن در انتظار جذب میلیاردها دلار سرمایه خارجی، امکان اقدام فوری و عملیاتی را فراهم میکند.
فرصتی که اگر امروز نگیریم، فردا از دست رفته است
بازار LNG در سالهای پیش رو دیگر بازار چند بازیگر محدود نخواهد بود؛ عرضه فراوان، رقابت شدید و کاهش قیمتها، ورود را دشوارتر و پرهزینهتر میکند. ایران اگر همچنان چشم به پروژههای عظیم بدوزد، خطر آن وجود دارد که یکبار دیگر در تحولات ساختاری انرژی جهان، تنها به تماشا بنشیند. اما اگر امروز استراتژی مقیاسپایین را انتخاب کند از پروژههای کوچک آغاز کند و بهتدریج تجربه، فناوری و بازار را توسعه دهد، فرصتی که جهان هنوز بهطور کامل بهتصاحب نبرده، برای ایران قابل استفاده خواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 7 ساعت قبل
حدود 10 ساعت قبل
حدود 10 ساعت قبل
حدود 12 ساعت قبل
حدود 12 ساعت قبل
ویدئو مرتبط