اداره مسئولیت اجتماعی در نفت در این سالها چگونه بوده و چه مقداری هزینه شده است؟ کماکان این سوالی است که جوابی برای آن یافت نمیشود و هیچ خبرنگاری به آن حق ورود ندارد اما موضوع پنهانی تری که در این سالها در این حوزه در نفت رخ داده است، رواج فرهنگ تملق و سکوت منفعلانه در حوزه مسئولیت اجتماعی نفت است. درست وقتی که بیتفاوتی پاداش دارد و مسئولیت اجتماعی در پستو پنهان میشود، صنعت نفت با همه عظمتش، در باتلاقی اخلاقی فرو میرود که آیندهی آن را تهدید میکند. این گزارش نگاهی دارد به الگوی خطرناک سکوتهای مصلحتی، نظام پاداشدهی وارونه، و فقدان شفافیت در مهمترین صنعت کشور..
در سالهایی که صنعت نفت، چون غولی بیرقیب، در جنوب ایران حاکم است و آسمان و دریا را به گروگان توسعه برده است، چیزی ورای دود مشعلها، ذهن ناظران دقیقتر را آزار میدهد: سکوت. سکوتی سنگین، کشدار، و گاه زهرآگین. نه از سر ندانستن، بلکه از سر محافظهکاری، مصلحتاندیشی، و ترس از واکنشهای ناپیشبینیشده..
در این ساختار، «آدم خوب» سازمان، نه آن است که خطر را ببیند، تحلیل کند، هشدار دهد یا راه حل پیشنهاد کند؛ بلکه آن است که دستانش پر از فهرست و صورتجلسه باشد، بیهیچ گردی از مسئله بر دامنش. آنان که حقیقت را بر زبان راندهاند، امروز نه در اتاق فکر، که در سایههای سرد حاشیه ایستادهاند. گویی حقیقت، کالایی قاچاق است در سرزمین شعارهای پر از شواف این حوزه ...در چنین فضایی، مسئولیت اجتماعی، که در جهان امروز ابزاری برای توسعهی همدلانه، برندینگ اخلاقی و بازیابی اعتماد عمومی است، در بسیاری از واحدهای نفتی، به امری حاشیهای، بیجان و گاه حتی تشریفاتی بدل شده. شفافیت — این ستون فقرات مسئولیتپذیری — در حجاب کلیشههای اداری، گزارشهای پرزرق و برق و ترس از بازخواست، به نجوایی خاموش تقلیل یافته است.
از خیر تا خفا؛ چرا صدای خدمت نمیپیچد؟
چرا باید در کشوری که نفت، شریان اصلی اقتصاد و سیاست آن است، روایت اقدامات خیرخواهانهی این صنعت در سکوت انجام شود؟ چرا ساخت مدرسه، تجهیز درمانگاه، یا پاکسازی سواحل، بهجای آنکه فرصتی برای ساخت تصویر مثبت از صنعت باشد، در پستو باقی میماند؟ چرا ما نباید جدولی روشن و شفاف از اقدامات اداره مسئولیت اجتماعی نفت در طول سالیان قبل داشته باشیم؟ چه دوره خاتمی، چه احمدی نژاد و چه بعدی ها.... کمترین حق مردم و افکار عمومی به خصوص درخوزستان آگاه شدن از ریز هزینه کردها و پروژه هاست. اداره مسئولیت اجتماعی نفت بر اساس چه الگویی پروژه تعریف و تعیین میکند؟ این فقدان شفافیت از سویی درون سیستم هم روسخ کرده است و کارمندان و کارکنان از سر ترس تعدیل و اخراج این پرسشگری را خاموش کرده اند. اما پاسخ، در لایههای پیچیدهای از احتیاط و شاید ترس نهفته است. ترس از شفاف شدن رقمها، ترس از مطالبهگری افکار عمومی، ترس از ورود رسانه، ترس از پاسخگویی. و همین ترس، صنعت را از فرصتی طلایی برای بازسازی چهرهاش در جامعه، محروم میسازد. درحالیکه در جهان، همین اقدامات، ستونهای اصلی برندینگ شرکتهای بزرگ نفتی چون شل و بیپی هستند.
خیریه در خفا؛ یا هزینه برای قدرت؟
افزوده بر همه اینها، مسئلهای بنیادینتر نیز در دل سکوت صنعت نفت نسبت به اقدامات عامالمنفعه نهفته است: پرسش از مقصد واقعی منابع. چرا بسیاری از پروژههای اجتماعی صنعت، با وجود بودجههای کلان، نه شفافند، نه مستندسازیشده، و نه روایتشده؟ شاید بخشی از پاسخ، به نوعی انحراف نظام بودجهریزی بازمیگردد؛ جایی که منابعی که باید صرف رفاه مردم، محیط زیست یا آموزش شود، در مسیرهایی پنهان هزینه میگردد: از حمایت از نهادهای خاص گرفته، تا شبکههایی از قدرت که نسبتشان با منافع عمومی، روشن نیست.
این وضعیت، نهتنها شفافیت را از بین میبرد، بلکه اعتماد عمومی را نیز تضعیف میکند. در حالی که بودجههای مسئولیت اجتماعی میتوانند سرمایهگذار تحول در جنوب کشور، تقویتکننده سرمایهی اجتماعی صنعت، و پل گفتوگو با جوامع محلی باشند، این منابع گاه در قالب حمایتهایی غیرپاسخگو از مساجد، حوزهها، یا اشخاص بانفوذ هزینه میشوند، بیآنکه سازوکاری برای ارزیابی و سنجش اثربخشی آنها وجود داشته باشد.
نتیجه؟ هم مردم بینصیب میمانند، هم صنعت، از فرصت ارزشمندی برای بازسازی تصویر خود و خلق معنای مشترک محروم میشود.
نهادینهسازی وارونگی اخلاقی
نگرانکنندهتر از این پنهانکاری، نظام پاداشدهی معیوب درون سازمانی است. در ساختاری که خطا نهادینه شده و نقد، داغ ننگ میشود، کارمندی که خطر را ببیند اما سکوت کند، «موجه» تلقی میشود. و آنکه از درون آتش میگذرد تا مسئلهای را هشدار دهد، طرد میشود؛ بیآنکه حتی شنیده شود.
این وارونگی اخلاقی، به تدریج سرمایهی انسانی دلسوز، شجاع و تحلیلگر را از چرخه حذف میکند و حلقهای محدود از مطیعان باقی میگذارد که با تکرار کلیشهها، موتور صنعتی عظیم را بهظاهر روشن نگه میدارند، بیآنکه سوختی از نوآوری و حقیقت در کار باشد.
بازگشت به اصل: اخلاق بهمثابه جوهر مسئولیت
اگر صنعت نفت خواهان آیندهای ماندگار و مشروعیتی اجتماعی در افکار عمومی است، ناگزیر باید مسئولیت اجتماعی را از پوستهی پروژهمحور و گزارشمحور خارج کرده و به درون ساختار خود وارد کند؛ نه در جلسات پرزرق و برق، که در رفتار با نیروهای منتقد، در نظامهای پاسخگویی، در بازگشت به جامعه با صداقت.
مسئولیت اجتماعی، از عدالت درونسازمانی آغاز میشود. از همانجا که کارمندی دلسوز، بهجای سرکوب، شنیده میشود. و تا زمانی که این بازتعریف رخ ندهد، «آدم خوب سازمان»، همچنان ساکت خواهد ماند، و حقیقت، همچنان بیپناه.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 2 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 22 ساعت قبل
ویدئو مرتبط
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه