فرزین سوادکوهی ؛
در جهان انرژی امروز و در هنگامه ای که پایداری و سودآوری دست در دست هم میگذارند، فناوری مینی LNG به عنوان یک نوآوری کلیدی ظاهر شده است. واحدی کوچک با تمرکز بر مایعسازی گاز در مقیاس محدود، میتواند هدررفت عظیم گازهای فلرینگ را مهار کند،پدیدهای که طبق گزارشهای جهانی، سالانه بیش از ۲۰ میلیارد مترمکعب گاز در ایران را به هدر میدهد که معادل حدود ۳۵۰ هزار بشکه نفت در روز ارزش دارد. به جای شعلههای بیهوده، این گازها میتوانند به سوخت پاک و درآمد ارزی تبدیل شوند، و همزمان به تعهدات جهانی کاهش انتشار متان و دیاکسید کربن کمک کنند. این تحول، فراتر از سود اقتصادی، به سوی محیط زیستی سالمتر و جایگاه قویتر ایران در بازارهای جهانی انرژی هدایت میکند.
ایران، با این میزان ذخایر اثباتشده گاز طبیعی که دومین رتبه جهانی دارندگی گاز را به خود اختصاص داده پتانسیلی عظیم برای تبدیل شدن به قطب LNG دارد. این درحالیست که کشف اخیر ۱۰ تریلیون فوت مکعبی گاز در میدان پازن، این گنجینه را غنیتر کرده است. با این وصف، بخش عمده این منابع یا در داخل مصرف میشود یا در فلرینگ از بین میرود.
مینی LNG، با واحدهای توانمند و ظرفیت ۰.۵ تا ۵ میلیون تن در سال، میتواند این چرخه را دگرگون کند. این فناوری نه تنها پلی میان سرمایهگذاران خصوصی در پی بازدهی بالا و دولت در جستجوی تنوعبخشی به اقتصاد است، بلکه ایران را به هاب انرژی خاورمیانه بدل میسازد. پیشبینیها حاکی از جهش بازار کوچکمقیاس LNG در ایران تا سال ۲۰۳۱ است، که بخشی از هدف صادرات ۱.۵ میلیون تنی تا ۲۰۲۶ را پوشش میدهد. بازار جهانی این بخش نیز تا ۲۰۳۴ به ۲۲۵ میلیارد دلار میرسد، با نرخ رشد سالانه ۱۴.۱۳ درصد، و ایران میتواند سهم قابل توجهی از آن را تصاحب کند.
در داخل کشور، این واحدها با هزینه ساخت ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون دلاری، راه را برای صادرات به همسایگانی چون ترکیه، عراق و پاکستان هموار میکنند .این کشورها بازارهایی هستند که تقاضای گاز پاک در آنها رو به افزایش است. حتی اروپا، با بحران انرژی اخیر، مقصدی بالقوه است. در مناطق دورافتاده مانند سیستان و بلوچستان یا روستاهای کوهستانی و در جغرافیایی که لولهکشی سنتی مقرونبهصرفه نیست، مینی LNG گاز مایع را به صنایع کوچک، پتروشیمیها و ناوگان حملونقل میرساند و دسترسی به انرژی را سهل می سازند.
سرمایهگذاری؛ پلی از سود به امنیت ملی
برای بخش خصوصی، مینی LNG همچون گنجی پنهان است؛ نرخ بازگشت سرمایه در ایران میتواند تا ۳۸ درصد برسد، که در مقایسه با دیگر حوزههای انرژی، رقابتی بینظیر است. برای نمونه، پروژه تأمین گاز پتروشیمی در خراسان رضوی میتواند سود سالانه ۱۵ تا ۲۰ درصدی تضمین کند، به ویژه با تقاضای فزاینده برای گاز مایع در حملونقل و تولید برق. دولت نیز با مشوقهایی مانند معافیتهای مالیاتی، دسترسی آسان به خطوط لوله و قراردادهای بلندمدت خرید، حاشیه سود را به بیش از ۲۵ درصد میرساند.
همکاریهای بینالمللی، این جذابیت را چند برابر میکند. پروژه مشترک ایران و روسیه برای ساخت واحد مینی LNG در چلیابینسک – با سرمایهگذاری حدود ۱.۲ میلیارد روبلی (معادل ۱۳ میلیون دلار) و ظرفیت ۵ تن در ساعت – الگویی موفق است. این واحد، که اتصال به شبکه گاز روسیه تا می ۲۰۲۵ پیشبینی میشود و بهرهبرداری کامل تا ۲۰۲۷، ریسک پایین و دسترسی به فناوریهای پیشرفته را نشان میدهد. ایران حتی برنامهریزی برای ساخت کارخانه مشابهی در خاک روسیه تا ۲۰۲۷ دارد، که اعتماد جهانی به قابلیتهای فنی ما را برجسته میکند. هرچند تحریمها چالشی جدی هستند، شراکت با چین و روسیه – همراه با نوآوریهای داخلی – راهحلهای عملی ارائه میدهد. این صنعت، زنجیره ارزشی گستردهای از حملونقل دریایی و ذخیرهسازی تا تولید تجهیزات ایجاد میکند و فرصتهایی برای کسبوکارهای کوچک فراهم میآورد.
دولت ایران، با تخصیص بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار به توسعه صنعت گاز تا ۲۰۲۵، مینی LNG را ابزاری استراتژیک برای تحقق اهداف ملی میبیند – از افزایش تولید روزانه ۵۰۰ میلیون مترمکعب تا تقویت صادرات غیرنفتی. هر واحد، صدها شغل مستقیم و هزاران شغل غیرمستقیم میآفریند و به کاهش بیکاری کمک میکند. پروژههای بزرگتر، مانند ساخت چهار کارخانه LNG و دو واحد GTL، بازارهای اروپا، هند و خاور دور را هدف قرار دادهاند و ایران را به بازیگری کلیدی در انرژی جهانی تبدیل میکنند. از دیدگاه امنیت انرژی، این فناوری وابستگی به نفت را کم میکند، اقتصاد را در برابر نوسانات جهانی مقاومتر میسازد و با تبدیل گاز فلر به LNG، درآمدی پایدار ایجاد میکند که جایگزین ارز نفتی میشود. مدلهای مشارکت مانند BOT (ساخت، بهرهبرداری و انتقال) بار مالی را میان دولت و بخش خصوصی تقسیم میکند و روابط تجاری با همسایگان را تقویت مینماید – عاملی کلیدی برای ثبات منطقهای.
از جزیره کیش تا افقهای جهانی
ساخت اولین واحد مینی LNG در جزیره کیش، با ظرفیت ۱ میلیون تن و تجهیزات دانشبنیان داخلی، آغاز شده و بهرهبرداری آن تا دو سال آینده پیشبینی میشود. این پروژه، گاز فلر را به صادرات تبدیل میکند و الگویی برای مناطق دیگر است. برنامه ۱۰۰ میلیون دلاری برای واحدهای کوچک، که از ۲۰۱۴ مطرح بود، حالا با حمایتهای جدید شتاب گرفته. پروژه اصلی LNG در عسلویه نیز با پیشرفت ۵۳ درصدی، نوید عملیات تا اواسط ۲۰۲۵ را میدهد، و واحد متوسط با هدف ۱.۵ میلیون تن تا ۲۰۲۶، گام بعدی است. این ابتکارها نه تنها فناوریهای نوین را وارد میکنند، بلکه زنجیره تأمین داخلی را مستحکم میسازند و حضور ایران را در بازار جهانی LNG برجستهتر میکنند.
مینی LNG فراتر از یک صنعت، فرصتی استراتژیک است تا ایران از ذخایر عظیم گازش برای رهبری منطقهای بهره ببرد. با بازدهی کلان برای بخش خصوصی و منافع ملی برای دولت – از اشتغال تا ارزآوری – این فناوری میتواند اقتصادی پویا، محیطی پاکتر و جایگاهی قدرتمند در جهان بسازد. چالشهایی مانند تحریمها، با نوآوری داخلی و شراکتهای هوشمند، قابل مدیریتاند. زمان آن رسیده که بر این موج سوار شویم؛ هر تأخیری، فرصتی از دست رفته است. سرمایهگذاران، این دریچه طلایی را دریابند و دولت با حمایت قاطع، مسیر را هموار کند
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 7 ساعت قبل
حدود 10 ساعت قبل
حدود 10 ساعت قبل
حدود 12 ساعت قبل
حدود 12 ساعت قبل
ویدئو مرتبط