فرزین سوادکوهی-نفت خبر:
در دل کوههای سربه فلککشیده زاگرس، جایی که بادهای خنک ایلام با بوی گوگرد آمیخته میشود، میدان گازی تنگ بیجار همچون قلبی خسته میتپد. این میدان، تنها منبع اصلی خوراک پالایشگاه گاز ایلام، با افت فشار طبیعی خود نه تنها تولید روزانه را از مرزهای ایمن عبور داده، بلکه سایهای سنگین بر اقتصاد غرب کشور انداخته است. خطوط لولهای که روزگاری با غرش ۷ میلیون مترمکعب گاز در روز پر میشدند، حالا به سختی ۴ تا ۵ میلیون مترمکعب را تأمین میکنند.کسی نمی داند این بحران، که ریشه در برداشت بیوقفه و بدون جبران دارد، آیا با سرمایهگذاریهای دولتی و قراردادهای تازه قابل مهار است یا نه؟ واینکه اگر تحریمهای نفسگیرجدید جریان یابد می توان پالایشگاه گازی ایلام- ودر حقیقت شبکه گازی کشور- را مثل گذشته بی مشکل ارزیابی کرد یا خیر؟
میدان تنگ بیجار، واقع در ۲۵ کیلومتری شمال غرب ایلام، از دهه ۱۳۸۰ به عنوان ستون فقرات تأمین گاز غرب کشور شناخته میشود. ذخایر اثباتشده آن بیش از ۱۷ تریلیون فوت مکعب است و گاز ترش غنی از هیدروژن سولفید (H₂S) آن، با غلظتی شش برابر میدان پارس جنوبی، چالشهای فنی منحصربهفردی ایجاد میکند. اما افت فشار طبیعی، همچون شمشیری دولبه، این میدان را تهدید میکند.
دلیل اصلی این پدیده، برداشت مداوم گاز بدون تزریق مجدد مواد فشارزا است. در میادین گازی، فشار مخزن مانند باطری عمل میکند.یعنی هرچه بیشتر برداشت شود، بدون شارژ، ضعیفتر میگردد. در تنگ بیجار، این برداشت بیجبران از سالهای اولیه بهرهبرداری آغاز شد. طبق گزارشهای فنی، فشار سرچاهی مخزن از حدود ۲۵۰ بار در ابتدای بهرهبرداری به کمتر از ۱۸۰ بار در سالهای اخیر رسیده است.
این افت، فرآیندی طبیعی اما تسریعشده است. وقتی فشار مخزن به زیر "نقطه شبنم" میرسد – جایی که گاز سرد میشود و میعانات گازی (هیدروکربنهای مایع) در منافذ سنگ تجمع مییابند – جریان گاز مختل میشود.
در تنگ بیجار، ساختار زمینشناختی پیچیده (لایههای کربناته با شکستگیهای نامنظم) این مشکل را تشدید کرده. علاوه بر این، گاز ترش با محتوای بالای H₂S، خوردگی تجهیزات را افزایش میدهد و بدون نگهداری مداوم، چاهها زودتر خسته میشوند.
آنوقت آنچه پیش می آید این است که از ظرفیت اسمی ۶.۸ میلیون مترمکعب در روز میدان، این ظرفیت به 4 یا 5 میلیون تقلیل می یابد. این افت، نه تنها یک مسئله فنی، بلکه یک بحران اقتصادی است.
پالایشگاه گاز ایلام، که ۸۰ درصد نیروی کارش محلی است، با کمبود خوراک روبرو شده و تولید محصولات جانبی مانند اتان (برای پتروشیمی ایلام)، LPG و گوگرد (۳۴۰ تن در روز) را تهدید میکند. مجسم کنید اگر بدون گاز کافی، خط لوله سراسری غرب کشور – که ایلام، کرمانشاه و لرستان را تغذیه میکند – با افت فشار مواجه شود آیا زمستانهای سرد، میلیونها خانوار را در تاریکی و سرما فرو میبرد یا نه؟
تأثیر این بحران بر پالایشگاه ایلام، همچون دومینو، زنجیرهای از مشکلات را به راه انداخته. این پالایشگاه، تنها واحد گازی غرب ایران، نقش کلیدی در تقویت فشار شبکه ملی دارد. با افت خوراک، ظرفیت پالایش از ۶.۸ به حدود ۵ میلیون مترمکعب کاهش یافته، که معادل از دست رفتن ۱.۸ میلیون مترمکعب گاز روزانه است. این کمبود، نه تنها تولید میعانات گازی (۱۲۰۰ مترمکعب در روز) را مختل کرده، بلکه صادرات به عراق – که بخش مهمی از درآمد ارزی غرب است – را به خطر انداخته است.
دومینو وقتی به جریان بیافتد آسیب ها هم یکی یکی شروع می شود.اقتصاد محلی ایلام، که بر پایه صنایع پاییندستی گاز (پتروشیمی، کشاورزی با کودهای گوگردی) بنا شده، ضربه می خورد. بیکاری جوانان محلی افزایش یافته و پروژههای توسعهای، از فاز دوم پتروشیمی تا صنایع پاییندستی، در بلاتکلیفی رها می شوند. حال اما سؤال کلیدی اینجاست که آیا این افت، سرنوشت محتوم است یا میتوان با راهکارهای هوشمندانه، آن را معکوس کرد؟
خوشبختانه، بله؛ گزینههای فنی و اقتصادی برای جبران وجود دارد. نخستسین گزینه، فشارافزایی مخزن است. تزریق گاز یا آب به لایههای زیرین برای حفظ فشار می تواند اثر گذاری مطلوبی ایجاد کند.
در تنگ بیجار، نصب کمپرسورهای تقویت فشار که در فاز دوم توسعه پیشبینی شده، میتواند تولید را تا ۵۰ درصد افزایش دهد. این ایستگاهها، با ظرفیت ۱۰.۲ میلیون مترمکعب، نه تنها افت را جبران میکنند، بلکه مازاد تولید برای صادرات فراهم خواهند کرد.
دیگر اینکه حفاری چاههای جدید و تعمیر چاههای موجود هم می تواند یک راهکار تلقی شود. اخیراً، در خبرها آمده بود تعمیر چاه شماره ۳، افت ۱ میلیون مترمکعبی را مهار کرده. حفاری درونمیدانی (اینفیل دریلینگ) هم میتواند دسترسی به لایههای دستنخورده را افزایش دهد.
همچنین توسعه فاز دوم میدان هم به اندازه خود منشا اثر است. این طرح، با تمرکز بر میدانهای مجاور مانند کامانکوه، تولید را از ۷ به ۱۱ میلیون مترمکعب میرساند و میعانات را دو برابر میکند. این اقدامات، نه تنها فنی، بلکه اقتصادی هستند.حرکت هایی که ۲۰۰۰ شغل مستقیم ایجاد می کنند و به صنایع محلی رونق می دهند.
اما اجرای این راهکارها، بدون سرمایهگذاری و قراردادهای جدید، خیالبافی است. خوشبختانه، ایران در سالهای اخیر، با تکیه بر توان داخلی، گامهای بلندی برداشته. شرکت نفت مناطق مرکزی ایران اعلام کرده که برای توسعه ۱۶ میدان گازی، از جمله تنگ بیجار، بیش از ۶.۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری پیشبینی شده. تفاهمنامههای مطالعاتی با هلدینگهای داخلی، مانند قرارگاه خاتمالانبیا، امضا شده و فاز اجرایی فاز دوم تنگ بیجار در سال ۱۴۰۴ آغاز خواهد شد.
این قراردادها، با تمرکز بر تجهیزات سرچاهی و کمپرسورها، تولید را پایدار میکنند. برای مثال، نصب تجهیزات جدید در تنگ بیجار، با بودجه ۱۵۰۰ میلیون دلار، میتواند افت را کامل جبران کند. حتی گفته شده امسال، مذاکرات برای قراردادهای مشابه با صنایع بالادستی، مانند توسعه میدان باباقیر، در جریان است. این رویکرد، غرب کشور را به هاب انرژی تبدیل میکند و تحول اقتصادی ،از اشتغال تا صادرات را رقم میزند.
با این حال، سایه تحریمها بر این افقها سنگینی میکند. تحریمهای آمریکا از ۲۰۱۸، دسترسی به فناوریهای پیشرفته فشارافزایی (مانند کمپرسورهای توربینی) را محدود کرده.
سرمایهگذاری خارجی، که پیشتر با شرکتهایی مانند توتال در پارس جنوبی ممکن بود، حالا به رویای دور تبدیل شده. ایران، با وجود رکوردهای تولید در شرایط تحریم (مانند ۱ میلیارد مترمکعب برداشت از تنگ بیجار در ۲۰۲۳)، از کمبود قطعات یدکی رنج میبرد.
خوردگی تجهیزات به دلیل H₂S بالا، بدون واردات، تعمیرات را پرهزینه میکند. با این وجود، تحریمها کاملاً فلجکننده نبودهاند؛چرا که تکیه بر مهندسی معکوس و شرکتهای دانشبنیان، ۷۰ درصد نیازها را تأمین کرده.
قراردادهای جدید با شرکای منطقهای، مانند عراق، میتواند حلقه تحریمها را باز کند. مثلا، صادرات گاز به بغداد، انگیزهای برای سرمایهگذاری مشترک است. در نهایت اما، تحریمها همچنان مسئلهساز هستند، اما پایان راه نخواهند بود؛ چون با دیپلماسی انرژی و تمرکز بر خودکفایی، ایران میتواند این زنجیر را بگسلد.
بی تردید افت فشار میدان گازی تنگ بیجار، هشداری است برای آینده انرژی ایران.پس باید دانست که بدون اقدام فوری، غرب کشور از نعمت گاز محروم میماند.
با فشارافزایی اما، حفاریهای جدید و قراردادهای ۶.۴ میلیارد دلاری، این میدان میتواند دوباره زندگی تازه ای پیدا کند و شرمنده پالایشگاه ایلام نشود.
ایلام، با پتانسیلهایش نه برای بقا، بلکه برای شکوفایی ، منتظر سرمایهگذاری است . اگر دولت و شرکتهای خصوصی دست در دست دهند، تنگ بیجار نه تنها نفس میکشد، بلکه غرب ایران را به اوج میرساند.از یاد نباید برد که زمان تنگ است.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 14 ساعت قبل
حدود 14 ساعت قبل
حدود 14 ساعت قبل
حدود 21 ساعت قبل
1 روز قبل
ویدئو مرتبط