پارسا ملکی، نفت خبر: هر روز کشتیهای عظیمالجثهای که گاز طبیعی مایعشده را از قطر و امارات به نیروگاههای چین، کارخانههای ژاپن و خانههای اروپایی حمل میکنند، بیاعتنا از کنار ساحلهای ایران میگذرند. این منظره روزانه نماد شکافی عمیق بین ظرفیت و واقعیت در صنعت انرژی ایران است. کشوری با دومین ذخایر اثباتشده گاز جهان ۳۴ تریلیون مترمکعب که میتواند جهان را برای ۸۰ سال تأمین کند، هنوز نتوانسته حتی یک محموله به بازار ۴۰۰ میلیارد دلاری جهانی صادر کند.
کشف اخیر ۱۰ تریلیون فوتمکعب گاز در میدان پازن استان فارس، معادل هفت سال مصرف داخلی کشور، این پارادوکس را برجستهتر ساخت. چرا کشوری با ذخایر حداقل بیشتر از ۴۰ درصد قطر، در مسابقه غایب است؟
معمای غیبت ایران را باید در تقاطع سه بحران ساختاری جستجو کرد. بحران مصرف داخلی که ۸۰ درصد تولید را میبلعد، بنبست فناوری در قلب مایعسازی که تحریمهای آمریکا آن را تشدید کرده و اقتصاد مخدوش شدهای که افزایش ۳۰ تا ۵۰ درصدی هزینههای سرمایهگذاری، هرگونه محاسبه را با چالش مواجه ساخته است. دادههای میدانی گویای واقعیتی تلخ است. در هفته اول اکتبر ۲۰۲۵، مصرف داخلی گاز ایران به ۴.۵۲ میلیارد مترمکعب رسید؛ رقمی که میتواند سوخت یک پروژه عظیم با ظرفیت ۱۰ میلیون تن سالانه را برای چند ماه تأمین کند.
علم تبدیل گاز به طلای مایع سفری به قلب سرما
فرآیند تولید از متان، داستان پیروزی مهندسی بر طبیعت است. متان که ۹۰ درصد گاز طبیعی را تشکیل میدهد، باید به دمای منفی ۱۶۲ درجه سلسیوس برسد تا به مایعی شفاف و ۶۰۰ برابر فشردهتر تبدیل شود. این فرایند پیچیده در چهار مرحله حیاتی محقق میشود که هر کدام به فناوریهای پیشرفتهای نیاز دارد که دسترسی به آنها خود چالشی استراتژیک است.
نخستین مرحله، پیشپردازش، گاز خام را که آغشته به ناخالصیهاست، تصفیه میکند. گاز از غربالهای مولکولی عبور کرده و با حلالهای شیمیایی مانند آمین شسته میشود تا خلوص متان به ۹۸ درصد برسد. این مرحله که ۱۰ درصد انرژی کل فرآیند را میبلعد، به نظر ساده میرسد اما دسترسی به حلالهای کارآمد و غربالهای مقاوم، خود یک چالش تحریمی است. اگر ناخالصیها حذف نشوند، در سرمای شدید مراحل بعدی به یخ تبدیل شده و لولهها را میترکانند.
سپس نوبت قلب فرآیند فرا میرسد؛ مایعسازی کایروژنیک. گاز تصفیهشده ابتدا تا فشار ۷۰ بار فشرده میشود، فشاری معادل عمق ۷۰۰ متری اقیانوس و وارد مبدلهای حرارتی غولپیکری میگردد. در این کلدباکسها، مبردهایی مانند پروپان و نیتروژن در چرخههای تودرتو، دمای گاز را گامبهگام به منفی ۱۶۲ درجه میرسانند. هر واحد مایعسازی سالانه ۵ میلیون تن LNG تولید میکند و حدود ۱۵ درصد از انرژی گاز ورودی را مصرف مینماید؛ این بها، معادل تأمین برق یک شهر ۵۰۰ هزار نفری برای یک سال است.
ایران غنی از ذخیره، فقیر از زیرساخت
ایران سالانه ۲۵۷ میلیارد مترمکعب معادل کل مصرف اروپای غربی، گاز تولید میکند. پروژههای توسعه پارسجنوبی نشان میدهد مهندسان ایرانی در عملیات دریایی و پیشپردازش توانمند شدهاند. اما داستان در مایعسازی متفاوت است.
پروژه Iran LNG در عسلویه که از سال ۲۰۰۷ با هدف تولید سالانه ۱۰.۸ میلیون تن آغاز شد، امروز سمبل این شکاف فناورانه است. پیشرفت فیزیکی این پروژه به ۵۰ درصد رسیده، اما تولید عملیاتی صفر است. دلیل اصلی عدم دسترسی به لایسنسهای پتنتشده فرآیندهای مایعسازی است. شرکتهای آمریکایی مانند Air Products و ConocoPhillips، که تکنولوژی کلدباکسها و چرخههای تبرید را در انحصار دارند، تحت تحریمهای بین المللی با ایران کار نمیکنند. بدون این لایسنسها، طراحی یک واحد مایعسازی کارآمد بسیار نامحتمل است. بومیسازی ۳۰ درصدی در توربوکمپرسورها و سیستمهای کنترل پیشرفت کرده، اما ساخت کمپرسورهای پیشرفته که باید گاز را تا ۷۰ بار فشار دهند، نیاز به متالورژی خاص و تحمل دماهای کایروژنیک دارد؛ فناوریای که هنوز کامل نشده است. کشف میدان پازن، که وزیر نفت آن را «بزرگترین اکتشاف دهه» خواند، این پارادوکس را تشدید کرد. ذخایر بیشتر بدون فناوری صادرات، مانند داشتن انبار پر از طلای خام بدون کارخانه ذوب و فرآوری طلا است.
بحران مصرف وقتی ۸۰ درصد به داخل میرود
چالش فناوری تنها بخشی از معادله است. واقعیت تلخ این است که حتی اگر فناوری مایعسازی در دسترس باشد، ایران با بحران ساختاری مصرف داخلی مواجه است. رقم ۴.۵۲ میلیارد مترمکعب مصرف هفتگی در نشان میدهد که الگوی مصرف کنونی در کمتر از یک دهه، تمامی مازاد تولید را جذب خواهد کرد. کارشناسان انرژی هشدار میدهند که اولویتدهی به تأمین داخلی، که ۸۰ درصد تولید را میبلعد و بخش قابل توجهی از ان اتلاف در شبکه انتقال و خانگی است، بزرگترین مانع استراتژیک برای ورود به بازار صادراتی است. این در حالی است که پروژه برای تولید سالانه ۱۰.۸ میلیون تن، به ۱۳.۵ میلیارد مترمکعب گاز اضافی در سال نیاز دارد.
تحریمها و ضربه به رویای صادراتی
در ۹ اکتبر ۲۰۲۵، وزارت خزانهداری آمریکا بیش از ۵۰ نهاد، فرد و کشتی مرتبط با صادرات نفت ایران را تحریم کرد. این موج جدید، هرچند مستقیماً را هدف نگرفت، اما ریسکپذیری همکاری در زنجیره انرژی ایران را افزایش داد. همزمان توافق ایران-چین در ۱۰ اکتبر برای مبادله نفت با زیرساخت امضا شد، اما برای پروژههایی که به سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری و مشارکت بینالمللی نیاز دارند، این مبادلات کافی نیست.
تحلیلگران بینالمللی تأکید میکنند که صنعت ایران با چالشهای اقتصادی عمیقی مواجه خواهد بود. در حالی که هزینه استخراج گاز ایران رقابتی است (۰.۵ دلار به ازای هر هزار فوت مکعب)، افزایش ۳۰ تا ۵۰ درصدی هزینههای سرمایهگذاری اولیه به دلیل ریسکپذیری بالا، بیمه و مشکلات تأمین مالی، مزیت رقابتی را کاملاً خنثی کرده است. در مقابل، قطر با جذب ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی، ظرفیت تولید خود را از ۷۷ به ۱۲۶ میلیون تن تا ۲۰۲۷ افزایش میدهد.
راه برونرفت سه محور حیاتی
کارشناسان داخلی و بینالمللی راه برونرفت از این بنبست را در سه محور میدانند. نخست مدیریت مصرف داخلی از طریق بهینهسازی و افزایش بازدهی که میتواند تا ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال گاز آزاد کند. دوم، دیپلماسی انرژی هدفمند برای دسترسی به فناوریهای حیاتی از طریق شرکای استراتژیک. سوم، ایجاد بسترهای جذب سرمایهگذاری خارجی با کاهش ریسکهای سیاسی و اقتصادی. صنعت ایران در دوراهی تاریخساز قرار دارد. افزایش ۴۰ درصدی تقاضای جهانی تا سال ۲۰۳۰ و موقعیت استراتژیک ایران در کریدور انرژی جهان، فرصتی بینظیر پیش پای این کشور گذاشته است. اما تداوم وضعیت کنونی میتواند ایران را برای همیشه از قطار توسعه عقب بیندازد. فعلاً کشتیهای ال ان جی همچنان بیاعتنا میگذرند و ایران تماشاگر بازیای است که میتوانست بازیگر اصلی آن باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 19 ساعت قبل
حدود 19 ساعت قبل
حدود 20 ساعت قبل
1 روز قبل
1 روز قبل
ویدئو مرتبط
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه