در روز جهانی صلح، جهان بار دیگر به یاد میآورد که آرامش نه در سایه سلاح، بلکه در بازتعریف نسبت انسان با منابع و طبیعت معنا مییابد. جایی که نفت، این طلای سیاه، میتواند یا بهانه جنگ باشد یا پلی برای آشتی و همبستگی.
شبهای خلیج فارس را اگر از دور نگاه کنی، اسکله ها، دکل ها و نفتکش ها همچون فانوسهایی در دل تاریکی میدرخشند. اما همین روشنایی دریا، بارها در تاریخ به آتش جنگ در خشکی گره خورده است. از آبادانِ دهه پنجاه تا کویت دهه نود، از سرزمینهای نفتخیز نیجریه تا میدانهای پرتنش قفقاز. حتی در جنگ ۱۲ روزه اخیر، اولین تهدیدها متوجه پالایشگاهها، مخازن و انبارهای نفت و گاز بود؛ یادآوری تلخی از این که انرژی و امنیت انسانی چقدر درهمتنیده اند.
طلای سیاه، قرنی را پشت سر گذاشت که در آن هم موتور توسعه بود و هم سوخت نزاعهای بیپایان. ثروتی که در زیرزمین میجوشید، روی زمین به باروت بدل شد؛ تناقضی تلخ که منبع رفاه را به تهدیدی برای امنیت انسانی بدل ساخت.
امروز اما پرسش بنیادین این است: آیا میتوان نفت را از ابزار جنگ به محرک صلح بدل کرد؟ نفت در ذات خود بیطرف است؛ این سیاستها، انحصارها و سازوکارهای توزیعاند که آن را به ماشه نزاع یا موتور توسعه تبدیل میکنند. تجربه کشورهایی که صندوقهای ثروت ملی را برای نسلهای آینده بنا نهادند، نشان میدهد طلای سیاه میتواند همبستگی بیافریند، نه شکاف.
در ایران نیز نفت چهرهای دوگانه داشته است: از یکسو رفاه و توسعه، و از سوی دیگر وابستگی و گسست. روز جهانی صلح یادآور این حقیقت است که آینده امنیت ملی نه در زرادخانهها، بلکه در بازتعریف نسبت با منابع طبیعی شکل میگیرد. نفت اگر در خدمت گفتوگو، توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی قرار گیرد، میتواند پلی باشد میان دولت و ملت، انسان و طبیعت، و حتی ملتها با یکدیگر.
صلح تنها غیاب جنگ نیست؛ صلح آنجاست که نفت دیگر نه بهانهای برای تحریم و تهدید، بلکه فرصتی برای همکاری جهانی باشد. در جهانی که بحران اقلیم و انرژی هر روز تنگتر میشود، شاید بزرگترین نقش صلحآفرین نفت، تسهیل گذار به انرژیهای پاک و آیندهای سبزتر باشد.
نفت و صلح، اگرچه در تاریخ بارها رودرروی هم ایستادهاند، میتوانند در آینده همنشین شوند؛ اگر عقلانیت، عدالت، زبان گفتگو و آرامش بار دیگر بر سیاست غلبه کنند. روز جهانی صلح، بیش از هر چیز، دعوتی است به این بازاندیشی.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید