بامداد ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰)، آسمان ایران ناگهان پر از صدای غرش موتور هواپیماهای عراقی شد. آغاز جنگی که هشت سال ادامه یافت، نه فقط میدانهای نبرد زمینی، بلکه قلب اقتصاد ایران را نشانه گرفت. در نخستین ساعتهای جنگ، عراق حملات هوایی خود را بر دو محور متمرکز کرد: پایگاههای هوایی ایران و تأسیسات نفتی و انرژی.
جزیره خارک، کوچک اما استراتژیک، نخستین هدف بزرگ بود. بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت ایران از طریق این پایانه انجام میشد. در نگاه صدام حسین، اگر خارک از مدار خارج میشد، ستون فقرات اقتصادی ایران میشکست. به همین دلیل، در همان روز نخست، بمبهای عراقی بر سر پایانههای بارگیری خارک فرود آمدند.همزمان، پالایشگاه آبادان ـ بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه در آن زمان ـ نیز در فهرست اهداف قرار گرفت. عراق با حمله به مخازن و تأسیسات آبادان میخواست توان داخلی ایران در تأمین سوخت را فلج کند. در کنار این دو، پایگاههای نفتی و سوختی جنوب ایران، از جمله در اهواز و ماهشهر، زیر آتش رفتند.هواپیماهای شوروی در آسمان خلیج فارس نیروی هوایی عراق در این عملیات عمدتاً از جنگافزارهای شوروی استفاده کرد:
• سوخو-۲۰ و سوخو-۲۲ برای حملات زمینی و بمباران تأسیسات نفتی،
• میگ-۲۱ و میگ-۲۳ برای پشتیبانی و رهگیری،
• میگ-۲۵ برای پروازهای شناسایی و بمباران ارتفاع بالا.
این ترکیب نشان میداد که عراق با برنامهای حسابشده قصد داشت هم زیرساختهای حیاتی نفتی ایران را نابود کند و هم خطوط دفاعی هوایی را درگیر نگه دارد. در سمت ایران اگرچه خسارات قابل توجهی وارد شد، اما برخلاف انتظار عراق، ایران توانست خیلی سریع پدافند و تعمیرات اضطراری را به کار گیرد. خارک هرگز بهطور کامل از مدار خارج نشد و صادرات نفت ادامه یافت؛ هرچند با افت شدید. پالایشگاه آبادان نیز تا مدتی به کار ادامه داد، تا آنکه در ماههای بعد زیر بمبارانهای مداوم به شدت آسیب دید و بخشی از ظرفیتش برای سالها از بین رفت.
در واقع صدام در همان روز اول کوشید ایران را از «نفت» تهی کند، چون میدانست بدون درآمدهای نفتی، تداوم مقاومت دشوار خواهد بود. اما مقاومت ایران در نگه داشتن خارک و ادامه صادرات، بخشی از توانایی کشور در تأمین هزینههای جنگ را تضمین کرد.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید