naftkhabar-header-2k

انرژی

خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی؛ روندی پرچالش در صنعت انرژی

۲ مهر ۱۴۰۴ | ۱۲:۴۲

0
0
خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی؛ روندی پرچالش در صنعت انرژی

خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی دولتی در آمریکای لاتین و فراتر از آن، یکی از جنجالی‌ترین تحولات صنعت انرژی در سه دهه گذشته بوده است. این فرآیند که با وعده افزایش کارایی و جذب سرمایه خارجی همراه بود، شرکت‌هایی مانند بریتیش پترولیوم (BP)، پتروبراس برزیل و YPF آرژانتین و استات اویل نروژ را دگرگون کرد اما با اعتراضات اجتماعی خصوصا در کشورهای در حال توسعه و ریسک‌های سیاسی گره خورده است و نیاز به انگیزه و اجماع حاکمیت دارد.


روند خصوصی‌سازی؛ از انحصار تا بازار آزاد
خصوصی‌سازی شرکت‌های ملی نفت (NOCs) فرآیندی است که دولت‌ها سهام یا کنترل شرکت‌های نفتی دولتی را به بخش خصوصی واگذار می‌کنند. این روند که از دهه ۱۹۸۰ با فشارهای اقتصادی، توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF) و سیاست‌های لیبرالی اوج گرفت، به دنبال جذب سرمایه خارجی، بهبود فناوری و افزایش رقابت‌پذیری بود.


مراحل آن شامل ارزیابی دارایی‌ها، بازسازی ساختاری، عرضه اولیه عمومی سهام (IPO) و فروش تدریجی سهام دولتی است. بر اساس مطالعه پژوهشگرانی مثل ولف از دانشگاه کمبریج، خصوصی‌سازی سودآوری را بطور میانگین تا ۳.۶ درصد که معادل میلیاردها دلار است و خروجی کل را تا ۴۰ درصد و سرمایه‌گذاری را تا ۴۷ درصد افزایش داد، در حالی که اشتغال تا ۳۵ درصد کاهش پیدا کرد. این آمارها بر پایه بررسی ۱۲ مورد خصوصی‌سازی جهانی، از جمله در آمریکای لاتین و اروپا به دست آمده‌اند.


این روند در مناطق مختلف متفاوت بود برای مثال در اروپا کشورهایی همچون بریتانیا و ایتالیا، خصوصی‌سازی کامل پیش رفت در حالی که در خاورمیانه، مدل‌های جزئی برای حفظ کنترل منابع استراتژیک انتخاب شد. در آمریکای لاتین، خصوصی‌سازی اغلب با نوسانات سیاسی همراه بود و گاه به ملی‌سازی مجدد منجر گردید.


چالش‌های اجتماعی و سیاسی
خصوصی‌سازی فراتر از مزایای مالی، با پیامدهای عمیق اجتماعی و سیاسی روبه‌روست. کاهش اشتغال اغلب به اعتراضات کارگری و افزایش نابرابری دامن می‌زند؛ برای مثال در آرژانتین، خصوصی‌سازی YPF نیروی کار را از ۵۲ هزار به حدود ۱۰ هزار نفر کاهش داد و منجر به تظاهرات گسترده و بیکاری هزاران نفر شد. گزارش IDBنیز در سال ۲۰۰۸ نشان می‌دهد که خصوصی‌سازی در آمریکای لاتین، درآمدهای نابرابر را تشدید کرد و جوامع محلی را از منابع طبیعی محروم نمود.


از منظر سیاسی این روند ریسک ملی‌سازی یا به بیان دیگر دولتی‌سازی را مجدد را افزایش می‌دهد مانند ونزوئلا که فساد و مدیریت ضعیف خصوصی‌سازی به بحران اقتصادی و سیاسی منجر شد.


بریتیش پترولیوم پیشگام خصوصی‌سازی
این شرکت تأسیس‌شده در ۱۹۰۹ با نام شرکت نفت ایران و انگلیس، تا دهه ۱۹۷۰ تحت کنترل دولت بریتانیا بود. در ۱۹۷۹، دولت محافظ‌کار مارگارت تاچر با فروش ۸۰ میلیون سهم به قیمت حدود ۷.۵۸ دلار (معادل قیمت بازار آن زمان)، خصوصی‌سازی را آغاز کرد. تا ۱۹۸۷، فروش ۳۱ درصد سهام باقی‌مانده به ارزش ۱۲.۲ میلیارد دلار، BP را کاملاً خصوصی کرد. این تغییر، BP را به یکی از ابرشرکت‌های نفتی تبدیل کرد و ادغام Amoco در ۱۹۹۸ جایگاه جهانی آن را تقویت نمود.


تأثیر خصوصی‌سازی بر گذار به انرژی سبز
خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی در حالی که کارایی و سودآوری را تقویت کرده، با چالش‌های گذار به انرژی سبز روبه‌روست. BP، که در ۲۰۲۴ مالکیت شرکت BP Bunge Bioenergia را به دست آورد، تحت فشار سهام‌داران و فعالان محیط زیست، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر را افزایش داده‌اند. اما گزارش Greenpeace هشدار می‌دهد که تمرکز این شرکت‌ها بر سود کوتاه‌مدت، اغلب به کند شدن گذار به انرژی پاک منجر شده است.


در آفریقا خصوصی‌سازی دارایی‌های نفتی نیجریه، به افزایش استخراج و آلودگی منجر شده و پروژه‌های خورشیدی را به حاشیه رانده است. در مقابل مدل‌های ترکیبی مانند همکاری YPF و Eni در پروژه LNG آرژانتین ، نشان‌دهنده تلاش برای تلفیق تولید انرژی پاک با سودآوری است.


خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی، معادله‌ای پیچیده از اقتصاد و سیاست است که مزایای کارایی را با هزینه‌های اجتماعی ترکیب می‌کند. به نظر می‌رسد آینده صنعت نفت نه در مالکیت کامل دولتی و نه در خصوصی‌سازی کامل، بلکه در مدل‌های ترکیبی نهفته باشد تا تعادل بین سودآوری، کنترل ملی و پایداری زیست‌محیطی را حفظ کنند.


در مجموع خصوصی‌سازی کارایی و تولید را افزایش می‌دهد اما با کاهش اشتغال همراه است و همین امر اشتیاق دولت ها را برای انجام این کار می‌کاهد.



انتهای پیام

#دانشگاه کمبریج
#صندوق بین‌المللی پول
#استات اویل نروژ
#پتروبراس برزیل
#شرکت نفت
#خصوصی‌سازی
#پارسا ملکی
#شرکت بریتیش پترولیوم
#صنعت انرژی
#نفت خبر
لینک کوتاه

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید