به قلم گزارشگر نفت خبر:
در نقطهای ایستادهایم که دیگر نمیتوان محیط زیست را در حاشیهی برنامههای توسعه نگاه داشت. آنچه زمانی «مسأله فرعی» خوانده میشد، امروز به محور بقاء و پایداری ملی بدل شده است. حکمرانی زیستمحیطی، دیگر یک انتخاب نیست. برای آنکه «نفت» امروز، خاک فردا را نسوزاند، باید قانون، اقتصاد و مشارکت عمومی سبز شوند. آینده از آنِ نظامی است که شفافیت، نظارت مستقل، جامعهی مدنی و اقتصاد بدون کربن را به اصول بنیادین بدل کند.
حکمرانیای برای زیستن
ایران در آستانهی یک تصمیم بزرگ ایستاده؛ تصمیمی که نه فقط دربارهی درآمد نفت یا رشد اقتصادی، بلکه دربارهی ماندگاری است. حکمرانی آینده، اگر بخواهد باقی بماند، باید زیستپذیر باشد. در غیر اینصورت، منابع طبیعی کشور، پیش از آنکه این سده به پایان برسد، پایان خواهند یافت.
اگر نفت، میراث توسعهی قرن بیستم بود، امروز بدون ملاحظات زیستمحیطی، میتواند به نماد فرسایش سرمایههای بیننسلی بدل شود. اما مسأله در ذات نفت نیست، مسأله در نحوهی حکمرانی ماست: توسعه باید در تراز با ظرفیتهای طبیعی این سرزمین بازآرایی شود.
درس هایی از جهان
تجربهی کشورهایی چون اکوادور، بولیوی و شماری از دولتهای اروپایی نشان داده است که گنجاندن طبیعت در متن قانون اساسی، میتواند میان پیشرفت و پایداری تعادل برقرار کند. دادگاههای زیستمحیطی، ساختارهای نظارتی مستقل، و قوانین الزامآور، ارکان اصلی این تجربهها بودهاند.
مسیر آینده؛ با سه ستون بنیادین
برای رسیدن به حکمرانی سبز، سه اصل بنیادی باید در دستور کار قرار گیرد:
1. نهاد ناظر مستقل بر محیط زیست
سازمانی که وابسته به ارادهی دولت نیست، بلکه قدرت توقف پروژههای مخرب، بودجه مستقل و اختیار پیگرد قضایی دارد. نهادی که نه مشاور، بلکه ضامن آیندهی سرزمین است.
2. شفافیت و مشارکت عمومی
نظام حکمرانی باید خود را در معرض هوای تازهی شفافیت و نظارت مردمی قرار دهد؛ چنانکه در کشورهایی با عملکرد موفق محیطزیستی، جامعهی مدنی به بازوی نظارتی قدرتمند بدل شده است.
3. گذار به اقتصاد سبز و بدون کربن
آیندهی اقتصادی ایران نمیتواند بر پایهی سوختهای آلاینده باقی بماند. حذف تدریجی یارانههای فسیلی، اخذ مالیات بر آلایندگی، و حمایت جدی از انرژیهای تجدیدپذیر، راهی ناگزیر است.
شریک آینده، نه قربانی توسعه
از آموزش در مهدکودکها تا بازتعریف جایگاه رسانههای مستقل، از تقویت دادگاههای زیستمحیطی تا حفظ امنیت خبرنگاران این حوزه، ساختار باید خود را با منطق پایداری همسو سازد.
زیرا طبیعت با ما سخن نمیگوید، اما با خشکسالی تالاب، با توفان گردوغبار، با ترک خاک و مهاجرت خاموش پرندگان، پاسخاش را نشان میدهد.
اینبار، تصمیم فقط با ما نیست. طبیعت، شریک آینده است.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 2 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 3 ساعت قبل
حدود 22 ساعت قبل
ویدئو مرتبط
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه