به گزارش فرزین سواد کوهی ؛ محمد درویش، فعال برجسته محیط زیست، بارها نسبت به پروژههای انتقال آب بینحوضهای هشدار داده است، از جمله این که پروژه انتقال آب از دریا، میتواند به اکوسیستمهای شکننده آسیبهای جبرانناپذیری وارد کند. یکی از مهمترین نگرانیها، تخلیه شورابه ناشی از شیرینسازی آب دریاست. هر مترمکعب آب شیرینشده، حدود ۱.۵ تا ۲ مترمکعب شورابه تولید میکند که اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند به زیستبومهای دریایی خلیجفارس و دریای عمان، از جمله جنگلهای حرا، تپههای مرجانی و زیستگاه لاکپشتهای سبز، آسیب جدی بزند. درویش معتقد است انتقال آب از ساحل عمان به فلات مرکزی، با اختلاف ارتفاع ۱۶۰۰ متری، نیاز به انرژی معادل مصرف برق یک شهر بزرگ دارد. این یعنی افزایش انتشار گازهای گلخانهای و تشدید گرمایش جهانی. او معتقد است که این انرژی میتوانست صرف پروژههای پایدارتر، مثل بازچرخانی پساب یا اصلاح الگوی مصرف آب در کشاورزی (که ۹۰٪ آب کشور را مصرف میکند)، شود.
درویش همچنین هشدار داده که این پروژهها میتوانند محدودیتهای طبیعی برای توسعه صنایع آببر را از بین ببرند. او میگوید: وقتی آب را با هزینههای گزاف به مناطق خشک میاوریم، سیاستگذاران به اشتباه فکر میکنند که دیگر محدودیتی برای توسعه صنعتی وجود ندارد. این رویکرد، چرخه تخریب محیط زیست را تشدید میکند. او پیشنهاد میدهد که به جای انتقال آب، صنایع آببر به مناطق ساحلی منتقل شوند، جایی که دسترسی به آب دریا آسانتر و کمهزینهتر است. در عین حال موضوع پرسش برانگیز دیگر در خصوص طرح مذکور این است که آیا هزینه اجرای این پروژه، موجه است؟طرحی که بالغ بر ۲۷۰۰ میلیون دلار برآورد شده، یکی از بزرگترین انتقادات را به خود جلب کرده است. هزینههای سالانه نگهداری، شامل پمپاژ و شیرینسازی آب، حدود ۴۰۰ میلیون دلار است. به اعتقاد کارشناسان این مبلغ میتوانست صرف راهکارهای پایدارتر، مثل احیای زایندهرود، بازسازی قناتها یا توسعه سیستمهای تصفیه پساب شود. برای مثال، بازچرخانی آب در صنایع میتواند تا ۸۰٪ مصرف آب را کاهش دهد، در حالی که هزینههایش بسیار کمتر از انتقال آب است.
از سوی دیگر، حامیان پروژه معتقدند که این هزینهها در برابر اهمیت اقتصادی صنایع بزرگ، مثل پالایشگاه نفت اصفهان که بخش قابلتوجهی از سوخت کشور را تأمین میکند، قابل توجیه است. اما منتقدان میگویند که این پروژهها به جای حل ریشهای مشکل، تنها صورتمسئله را پاک میکنند و تا وقتی سیاستهای کلان مدیریت آب اصلاح نشود، پروژههای انتقال آب مثل مسکنهای موقتی هستند که عوارض جانبیشان از فوایدشان بیشتر است. قابل اشاره است که به یاد بیاوریم اساسا پروژههای انتقال آب در ایجاد تنشهای اجتماعی سابقهای طولانی دارند. اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان به انتقال آب زایندهرود به یزد یا تجمعات مردم چهارمحال و بختیاری در سالهای گذشته، نشاندهنده حساسیت بالای این موضوع است. پروژه انتقال آب از دریای عمان نیز ممکن است در مناطق مبدأ (هرمزگان) یا مسیر انتقال (کرمان و یزد) نارضایتیهایی ایجاد کند، بهویژه اگر جوامع محلی احساس کنند که منابع آب منطقهشان به نفع صنایع مرکز کشور مصادره شده است.
همچنین، بازچرخانی پساب در صنایع و استفاده از فناوریهای نوین تصفیه آب میتواند نیاز به انتقال آب را به حداقل برساند. درویش پیشنهاد میدهد که دولت به جای صرف بودجههای کلان برای انتقال آب، مشوقهایی برای انتقال صنایع آببر به سواحل خلیجفارس و عمان ارائه دهد. او میگوید: چرا باید آب را با هزینههای گزاف به فلات مرکزی بیاوریم، وقتی میتوانیم کارخانهها را به کنار دریا ببریم؟ این کار هم ارزانتر است و هم به محیطزیست کمتر آسیب میزند. ضرورت بازنگری در سیاستهای آبی پروژه انتقال آب از دریای عمان به پالایشگاه اصفهان و دیگر صنایع، در کوتاهمدت میتواند فشار بر زایندهرود را کاهش دهد و پایداری تولید در صنایع کلیدی را تضمین کند. اما هزینههای بالای اقتصادی، چالشهای زیستمحیطی و تبعات اجتماعی احتمالی، این پروژه را به راهکاری پرریسک تبدیل کرده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
1 روز قبل
1 روز قبل
1 روز قبل
2 روز قبل
2 روز قبل
ویدئو مرتبط